نویسنده : حسین تربتی

 
شب قدر در فرهنگ قرآن و روایات از جایگاه بس عظیمى برخوردار است تا آنجا که شب قدر در قرآن برابر با هزار ماه دانسته شده، و شب نزول قرآن، و شب تعیین تقدیرات یکسال و شب مبارک معرفى شده است.
و در روایات هم تعبیرات زیبایى از شب قدر آمده است، همچون شب بخشیده شدن گناهان و اینکه هر کس در آن شب بخشیده نشود، مورد نفرین خدا واقع مى‏شود.(1)
و پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «مَنْ حُرِمَها فَقَدْ حُرِمَ الْخَیْرَ کُلَّهُ؛(2) هر کس از شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات بى‏نصیب شده است.» امام على علیه‏السلام نیز در طول سال، شب هنگام آن گاه که شب پرده‏هاى تاریکى را انداخته بود، بیدار مى‏شد و مشغول عبادت و شب‏زنده‏دارى مى‏گشت.(6) اما در شبهاى قدر حال ویژه‏اى داشت و در بدترین وضعى که مسجد مدینه را آب و گل فرا گرفته بود، مشغول عبادت و شب‏زنده‏دارى مى‏شد و به ویژه در شب قدر آخر عمر خویش، حال فوق العاده عجیبى داشت که بعدا به آن اشاره مى‏شود. با توجّه به عظمت شب قدر جا دارد که براى نحوه بهره‏گیرى و بهره‏بردارى بیشتر از فیضهاى معنوى آن، سیرى در سیره پیشوایان معصوم علیهم‏السلام در شب قدر داشته باشیم. باشد که ره توشه‏هایى از آن برگیریم.
البته، اذعان داریم که همه حالات معصومان علیهم‏السلام در این شب با عظمت و ارتباطى که با عالم بالا و ملکوت داشته و دارند، نه قابل درک و فهم غیر معصومان است و نه در تاریخ انعکاس یافته است. آنچه بیان مى‏شود، فقط گوشه‏هایى از رفتارهاى ظاهرى آنان است، نه عمق و ژرفاى حالات آنها. پس آنچه در پیش رو دارید، گامى است در این مسیر.

الف. عبادت و شب زنده‏دارى

از اعمالى که در طول سال، مخصوصا شبهاى مبارک رمضان و على الخصوص در شب قدر بدان سفارش اکید شده است، اِحْیا و شب زنده‏دارى است. پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «مَنْ اَحْیا لَیْلَةَ الْقَدْرِ حُوِّلَ عَنْهُ الْعَذابُ اِلَى السَّنَةِ الْقابِلَةِ؛(3)کسى که شب قدر را زنده بدارد، عذاب تا سال آینده از او روى مى‏گرداند.»
و معصومان علیهم‏السلام همه این سنت حسنه را پاس و گرامى مى‏داشتند و از آن بهره مى‏بردند:
1. پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نه تنها در شب قدر بیدار بود، بلکه دهه سوم ماه مبارک رمضان کاملاً بستر خواب را جمع مى‏کرد و به عبادت مى‏پرداخت. حضرت على علیه‏السلام در این باره فرموده است: «أنَّ رَسُولَ اللّهِ کانَ یَطْوى فِراشَهُ وَ یَشُدُّ مِئْزَرَهُ فِى الْعَشْرِ الاْءَواخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ وَ کانَ یُوقِظُ أَهْلَهُ لَیْلَةَ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ وَ کانَ یَرُشُّ وُجُوهَ النِّیامِ بِالْماءِ فى تِلْکَ اللَّیْلَةِ؛(4)رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله [این چنین] بود که رخت‏خواب خویش را جمع مى‏کرد و کمربند [همّت براى عبادت] را در دهه آخر از ماه رمضان محکم مى‏بست و همیشه این گونه بود که اهل و عیالش را در شب بیست و سوم بیدار نگه مى‏داشت و بر روى خواب رفتگان در آن شب آب مى‏پاشید [تا از درک شب قدر، و درک شب زنده‏دارى محروم نشوند].»
حتى در شبهاى بارندگى در حالى که مسجد مدینه سقف نداشت، عبادت و شب‏زنده‏دارى را ترک نمى‏کرد و دیگران را با رفتار خویش وا مى‏داشت که در همان گل و باران بیدار باشند و نماز گزارند.(5)
2. امام على علیه‏السلام نیز در طول سال، شب هنگام آن گاه که شب پرده‏هاى تاریکى را انداخته بود، بیدار مى‏شد و مشغول عبادت و شب‏زنده‏دارى مى‏گشت.(6) اما در شبهاى قدر حال ویژه‏اى داشت و در بدترین وضعى که مسجد مدینه را آب و گل فرا گرفته بود، مشغول عبادت و شب‏زنده‏دارى مى‏شد و به ویژه در شب قدر آخر عمر خویش، حال فوق العاده عجیبى داشت که بعدا به آن اشاره مى‏شود.
3. فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز آن قدر عبادت مى‏کرد که امام حسن علیه‏السلام مى‏فرماید: «ما کانَ فِى الدُّنْیا اَعْبَدَ مِنْ فاطِمَةَ علیهاالسلام ، کانَتْ تَقُومُ حَتّى تَوَرَّمَ قَدَماها؛(7) عابدتر از فاطمه علیهاالسلام در دنیا نبود؛ همیشه این گونه بود که آن قدر به عبادت مى‏ایستاد که پاهاى [مبارکش[ ورم مى‏کرد.»
علت نام‏گذارى او به «زهرا» نیز این است که شبها نور عبادت و شب بیدارى او به سوى آسمان مى‏تابید(8) و امّا در شب قدر، حال به خصوصى داشت، نه تنها بیدار بود که بچه‏ها و فرزندان خویش را نیز وادار مى‏کرد که شب بیدار باشند؛ چنان که در روایتى مى‏خوانیم: «وَ کانَتْ فاطِمَةُ علیهاالسلام لا تَدَعُ اَحَدا مِنْ اَهْلِها یَنامُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ تُداویهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَها مِنَ النَّهارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَیْرَها؛(9) روش فاطمه علیهاالسلام این بود که هیچ فردى از خانواده خویش را نمى‏گذاشت در آن شب (بیست و سوم) بخوابد و [مشکل خواب] آنها را با کمى غذا و آمادگى در روز درمان مى‏نمود و مى‏فرمود: محروم است کسى که از خیر [و برکت] آن شب محروم شود.»
4. امام باقر علیه‏السلام فرمود: «هر کس شب قدر را احیا بدارد، خداوند مهربان گناهان او را مى‏آمرزد.»(10) و شیخ عباس قمى نقل کرده که «امام باقر علیه‏السلام در شب بیست و یکم و بیست و سوم تا نیمه شب دعا مى‏خواند و آن گاه به نماز مى‏پرداخت.»(11)
5. امام هفتم علیه‏السلام نیز اهل شب‏زنده‏دارى و عبادت در طول سال بود. در زیارت‏نامه آن حضرت مى‏خوانیم: «او شبها تا سحر بیدار بود، و طلب آمرزش مى‏کرد و همدوش سجده‏هاى طولانى، چشم گریان و اشکبار، و مناجات بسیار و زاریهاى پیوسته و پى‏درپى بود.»(12)وقتى حضرت در غیر رمضان چنان باشد، حالِ آن حضرت در شب قدر براى ما قابل توصیف نخواهد بود.
او نه تنها خود شب‏زنده‏دارى و عبادت داشت که به دیگران نیز مى‏فرمود: «مَنِ اغْتَسَلَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ أَحْیاها اِلى طُلُوعِ الْفَجْرِ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ؛(13)کسى که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شب‏زنده‏دارى کند، گناهانش آمرزیده مى‏شود.»
6. امام حسن عسکرى علیه‏السلام نیز چون پدران خود، اهل مناجاتهاى طولانى و شب‏زنده‏دارى در طول سال و مخصوصا در شب قدر بود.(14) و به شیعیان خود نیز این اعمال را اکیدا سفارش مى‏کرد.
از جمله، مى‏فرمود:«فَلا یَفُوتُکَ إِحْیاءُ لَیْلَةِ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ؛(15)پس بیدارى در شب بیست و سوم را از دست نده!»

ب. حضور در مسجد

از مسائلى که معصومان علیهم‏السلام نسبت به آن حساسیت ویژه نشان داده‏اند، حضور در مسجد، در شب قدر است. قبلاً اشاره شد که پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله حتى در شبهاى بارانى و گل بودن مسجد مدینه، حضور در آن را در شبهاى قدر ترک نمى‏کرد. از آن بالاتر، پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در دهه سوم ماه مبارک رمضان، شب و روز در مسجد معتکف بود. (این همان سنّت حسنه‏اى است که در سالهاى اخیر در بسیارى از شهرها، از جمله «قم» در ایّام ماه رجب ـ سیزدهم تا پانزدهم - زنده شده است و باید دانست که بهترین زمان براى اعتکاف، ماه مبارک رمضان است.)
امام على علیه‏السلام در این زمینه مى‏فرماید: «فَلَمْ یَزَلْ یَعْتَکِفُ فِى الْعَشْرِ الاْءَواخِرِ مِنْ رَمَضانَ حَتّى تَوَفّاهُ اللّهُ؛(16) پس [پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ] همیشه در دهه آخر ماه رمضان در حال اعتکاف بود تا آن وقت که خداوند او را گرفت.» یحیى بن رزین نقل نموده که «کانَ اَبُو عَبْدِ اللّهِ مَریضا مُدْنِفا فَأَمَرَ فَأُخْرِجَ اِلى مَسْجِدِ رَسُولِ اللّهِ فَکانَ فیهِ حَتّى أَصْبَحَ لَیْلَةَ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ؛(17)امام صادق علیه‏السلام بیمارى شدیدى داشت، دستور داد او را به مسجد پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله [با همان حال] ببرند. پس حضرت تا صبح شب بیست و سوم ماه رمضان در آنجا باقى ماند.»
موارد فوق نشان مى‏دهد که حضور در مساجد، در شبهاى با عظمت قدر خصوصیتى دارد که باید بدان توجه شود. و پیروان اهل بیت علیهم‏السلام شایسته است که به خوبى از مساجد استقبال نمایند.  

ج. مراسم قرآن سرگرفتن

یکى دیگر از اعمال شب قدر که در سیره معصومان دیده مى‏شود و بحمد اللّه، در جامعه تشیّع به خوبى جاى خود را یافته است، مراسم قرآن سرگرفتن است. امام صادق علیه‏السلام در این باره فرمود: «براى سه شب قرآن کریم را مقابل خود قرار دهید و آن را بگشایید و بخوانید: «اَللّهُمَّ اِنّى أَسْئَلُکَ... .»(18)
د. برپایى نماز جماعت
از عباداتى که سخت در اسلام بر آن سفارش شده، مخصوصا در ماه مبارک رمضان، برپایى نماز جماعت است. انس بن مالک از پیامبر گرامى اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نقل کرده که فرمودند: «مَنْ صَلّى مِنْ اَوَّلِ شَهْرِ رَمَضانَ اِلى آخِرِه فى جَماعَةٍ فَقَدْ اَخَذَ بِحَظٍّ مِنْ لَیْلَةِ الْقَدْرِ؛(19) کسى که از اوّل تا آخر ماه رمضان در نماز جماعت حاضر شود، بهره‏اى از شب قدر گرفته است.» و امام صادق علیه‏السلام نیز نماز صبح را به جماعت برگزار مى‏نمود، و بعد از آن تا مدّتى مشغول تعقیبات مى‏شد.(20)
موارد فوق نشانگر اهمیت نماز جماعت در شبهاى قدر است که متأسفانه برخى مساجد ما در این زمان، نماز جماعت صبح را برپا نمى‏دارند و آنهایى هم که جماعت دارند، صبح شب قدر نماز جماعت را تعطیل مى‏کنند و بعد از مراسم قرآن سرگرفتن، همه به منازل خویش مى‏روند که گاه باعث فوت نماز صبح مى‏شود.
ولى پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و یاران او و دیگر معصومان علیهم‏السلام در سخت‏ترین شرائط نماز جماعت شب قدر را ترک نمى‏کردند. حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید: «شب بیست و سوم در عین حالى که باران شدیدى آمده بود و مسجد مدینه را گل و آب فرا گرفته بود، رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ما را به نماز وامى‏داشت.» آن گاه فرمود: «فَصَلّى بِنا رَسُولُ اللّهِ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وَ إِنَّ أَرْنَبَةَ اَنْفِهِ لَفِى الطّینِ؛(21) پس رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با ما نماز[جماعت] خواند، در حالى که نوک بینى حضرت در گل [فرو رفته[ بود.»

ه . افطارى دادن و اطعام نمودن

از اعمالى که در ماه مبارک رمضان مورد تأکید قرار گرفته، افطارى دادن به دیگران است. پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در خطبه معروف شعبانیه مى‏فرماید:«مردم بیدار باشید! کسى که از شما به روزه‏دار مؤمن در این ماه افطارى دهد، پاداش آزاد نمودن یک برده و بخشش گناهان گذشته را همراه دارد. عرض شد: اى رسول خدا! ما توان افطارى دادن نداریم. حضرت فرمود: بترسید از آتش! ولو با دادن نصف دانه خرما و از آتش بپرهیزید! گر چه با دادن شربت آب باشد.»(22)
پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از کسانى بود که هر چه به دیگران مى‏فرمود، خود بیش از دیگران بدان عمل مى‏نمود و در این مورد نیز چنین است. «ابو شیخ ابن حیان» از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نقل کرده که حضرت فرمود: «مَنْ فَطَرَ صائِما فى شَهْرِ رَمَضانَ مِنْ کَسْبٍ حَلالٍ صَلَّتْ عَلَیْهِ الْمَلائِکَةُ لَیالِىَ رَمَضانَ کُلَّها وَ صافَحَهُ جَبْرائیلُ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ مَنْ صافَحَهُ جَبْرائیلُ یَرِقُّ قَلْبُهُ وَ تَکْثُرُ دُمُوعُهُ...؛(23)کسى که با مالى که از راه حلال به دست آورده در ماه رمضان روزه‏دارى را افطارى دهد، در تمام شبهاى رمضان فرشتگان بر او درود مى‏فرستند و جبرئیل در شب قدر با وى مصافحه مى‏کند و هر کس جبرئیل با او مصافحه کند، قلبش نرم و اشک چشمش زیاد شود.»
امام على علیه‏السلام نیز در شبهاى مبارک رمضان و شبهاى قدر به مردم اطعام مى‏کرد و آنها را موعظه مى‏نمود؛ چنان که در روایتى مى‏خوانیم: «کانَ عَلِىُّ بْنُ أَبى طالِبٍ علیه‏السلام یَعُشُّ النّاسَ فى شَهْرِ رَمَضانَ بِاللَّحْمِ وَ لا یَتَعَشّى مَعَهُمْ فَإِذا فَرِغُوا خَطَبَهُمْ وَ وَعَظَهُمْ... وَ قالَ فى خُطْبَتِهِ إِعْلَمُوا أَنَّ مِلاکَ اَمْرِکُمُ الدّینُ وَ عِصْمَتَکُمُ التَّقْوى وَ زینَتَکُمُ الاْءَدَبُ وَ حُصُونُ اَعْراضِکُمُ الْحِلْمُ؛(24)همیشه على بن ابى طالب علیهماالسلام شام[و افطارىِ تهیّه شده] از گوشت را به مردم در ماه رمضان مى‏داد، ولى خود از آن [گوشت] استفاده نمى‏کرد. پس هنگامى که [از خوردن شام] فارغ مى‏شدند، براى آنها خطبه مى‏خواند و آنها را موعظه مى‏نمود... و در خطبه‏اش فرمود: بدانید ملاک امر [و کارهاى] شما دین است و نگه‏دارنده شما تقوا، و زینت شما ادب، و دژهاى [نگه‏دارنده] آبروى شما حلم است.»
و امام زین العابدین علیه‏السلام نیز در طول ماه مبارک رمضان در راه خدا انفاق مى‏کرد و صدقه مى‏داد؛ چنان که در حدیثى مى‏خوانیم:«کانَ إِذا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضانَ تَصَدَّقَ فى کُلِّ یَوْمٍ بِدِرْهَمٍ فَیَقُولُ: لَعَلّى اُصیبُ لَیْلَةَ الْقَدْرِ؛(25)(امام سجاد علیه‏السلام ) روشش این بود که هر روز از ماه [مبارک] رمضان درهمى صدقه مى‏داد و آن گاه مى‏فرمود: شاید [با این کار صدقه] شب قدر را دریابم.»
و امام صادق علیه‏السلام فرمود: «جدّم امام زین العابدین علیه‏السلام روزى که روزه مى‏گرفت، دستور مى‏داد گوسفندى ذبح کنند و آن را تکه تکه نموده، بپزند. هنگام افطار که نزدیک مى‏شد، حضرت به دیگها سر مى‏زد تا بوى آنها را استشمام کند، در حالى که روزه‏دار بود. سپس دستور مى‏داد ظرفها را پر کنند و یکى یکى به در خانه افراد [فقیر] ببرند تا آنجا که غذا تمام مى‏شد. آن گاه خود با نان و خرما افطار مى‏نمود.»(26)
و همچنین امام صادق علیه‏السلام نیز شب در خانه فقرا مى‏رفت و به آنها نان و خرما مى‏داد و سفارش مى‏فرمود: «در ماه رمضان به مردم افطارى بدهید.»(27)
حسن ختام بحث را حالات على علیه‏السلام در رمضان آخر و به ویژه در شب نوزدهم قرار مى‏دهیم؛ چون هم تقارن شب قدر با ضربت خوردن و شهادت مولا این را اقتضا مى‏کند، و هم نکاتى قابل عبرت ما را بر آن مى‏دارد که این بخش را به صورت مستقل، منتها به صورت گذرا و اشاره بیان نماییم.

گزارشى از آخرین شب قدر امیرمؤمنان، على علیه‏السّلام

على علیه‏السلام در رمضان آخر عمر خویش حال عجیبى داشت و هر شبى را در یک جا میهمان بود. غذا کم میل مى‏فرمودو... .
ابن حجر چنین مى‏گوید: «هنگامى که رمضان[آخر عمر حضرت] فرا رسید، هر شب در منزل یکى از بستگان افطار مى‏کرد؛ شبى در منزل حسن علیه‏السلام ، شبى در منزل حسین علیه‏السلام و شبى نزد عبد اللّه بن جعفر [شوهر دخترش زینب [، و بیش از سه لقمه غذا نمى‏خورد، «وَ یَقُولُ: اُحِبُّ اَنْ اَلْقِىَ اللّهَ وَ اَنَا خِمْصٌ؛ و مى‏فرمود: دوست دارم خدا را [با شکم] گرسنه ملاقات کنم.»(28)
در شب نوزدهم منزل دخترش، ام کلثوم میهمان بود که غذاى سفره آن را دو قرص نان جُو و مقدارى شیر و نمک تشکیل مى‏داد. حضرت با نان و نمک افطار نمود و بیش از سه لقمه میل نکرد و فرمود: دوست دارم خدایم را گرسنه ملاقات کنم.
در آن شب حضرت سوره یآس مى‏خواند و مرتب به آسمان نگاه مى‏کرد و مى‏فرمود: «امشب، همان شبى است که به من وعده دیدار داده شده است.»(29)
استاد مطهرى رحمه‏الله مى‏گوید: «على در آن شب، انتظارى داشت و گاهى به آسمان نگاه مى‏کرد و مى‏گفت که حبیبم به من خبر داده است و او راست گفته و هرگز دروغ نمى‏گوید... بچه‏ها تا پاسى از شب در خدمت على علیه‏السلام بودند. امام حسن علیه‏السلام به منزل خود رفت، هنوز صبح طلوع نکرده بود، نزد بابا برگشت و مستقیم به مصلّاى پدر رفت. حضرت به فرزندش فرمود: پسر جان! دیشب لحظه‏اى خوابم برد، یک دفعه پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را در عالم رؤیا دیدم. عرض کردم: یا رسول اللّه! من از دست این امّت چه خون دلها خوردم. حضرت فرمودند: نفرین کن! من هم نفرین کردم که خداوند من را از آنها بگیرد.»(30)
الهى مردم از من سیر و من هم سیرم از مردم
نما راحت مرا اى خالق ارض و سما امشب
على علیه‏السلام هیجان عجیبى داشت. خود مى‏گوید: هر کارى کردم، راز مطلب را نفهمیدم؛ «مازِلْتُ اَفْحَصُ عَنْ مَکْنُونِ هذَا الاْءَمْرِ وَ اَبَى اللّهُ اِلاّ اَخْفاهُ؛(31) خیلى تلاش کردم که سرّ و باطن این امر را به دست بیاورم، ولى خدا اِبا کرد، جز اینکه آن را پنهان کرد.»
آن گاه رهسپار مسجد شد. چند رکعت نماز گذارد. سپس بالاى مأذنه رفت تا اذان بگوید.
وقتى از بالاى مأذنه پایین مى‏آمد، مى‏فرمود:
«خَلُّوا سَبیلَ الْمُؤْمِنِ الْمُجاهِدِ فِى اللّهِ لا یَعْبُدُ غَیْرَ الْواحِدِ
یعنى باز کنید راه مؤمن رزمنده در راه خدا را که [افتخارش این است که] غیر از [خداى] واحد را نپرستیده است.»
آن گاه به مسجد بازگشت و مشغول نماز شد و سر از سجده برداشت که شمشیر زهراگین فرقش را شکافت. در این حال، فرمود: «بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ عَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ...هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ؛(32) به نام خدا و به یارى خدا و بر دین رسول خدا. قسم به پروردگار کعبه که رستگار شدم... این [شهادت[ چیزى بود که خدا و رسولش به ما وعده داده بودند.»
شب وصل است و خوش قرآن ناطق
نیایش مى‏کند تا صبح صادق
سر شب تا سحر او ناله کرده
به یک شب طى رهى صد ساله کرده
لبانش مى‏خورد آهسته بر هم
که گویا عرش و فرش گردیده در هم

نمایش پی نوشت ها:
1. ر. ک: بحار الانوار، ج 94، ص 80.
2. کنز العمّال، على متقى هندى، مؤسسة الرسالة، ج 8، ص 534.
3. بحار الانوار، ج 95، ص 145.
4. همان، ج 95، ص 10.
5. همان، ص 10.
6. همان، ج 41، ص 21.
7. همان، ج 43، ص 76.
8. همان، ص 12.
9. بحار الانوار، ج 94، ص 10؛ مستدرک الوسائل، ج 7، ص 470.
10. وسائل الشیعة، ج 7، ص 261.
11. مفاتیح الجنان، اعمال شب 21، ص 425.
12. مفاتیح الجنان، ص 720.
13. بحار الانوار، ج 80، ص 128.
14. ر. ک: مصباح المتهجد، ص 227؛ نهج الدعوات، ص 277.
15. وسائل الشیعة، ج 7، ص 261.
16. بحار الانوار، ج 94، ص 7.
17. همان، ص 4، ذیل روایت 4.
18. همان، ح 5 و ر. ک: مفاتیح الجنان، ص 224.
19. کنز العُمّال، ج 8، ص 545، ح 24090.
20. وسائل الشیعة، ج 7، ص 260.
21. بحار الانوار، ج 95، ص 10.
22. عیون اخبار الرضا علیه‏السلام ، ج 1، ص 230.
23. الترغیب و الترهیب، ج 2، ص 95، ح 14.
24. سفینة البحار، ج 1، ص 703.
25. بحار الانوار، ج 95، ص 82.
26. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 134.
27. همان، ص 134.
28. انوار البهیّة، شیخ عباس قمى، ص 31؛ صواعق ابن حجر، ص 80.
29. همان، ص 80؛ ر.ک: زندگى امیرالمؤمنین، رسولى محلّاتى، ج 2، ص 247.
30. نهج البلاغة، صبحى صالح، ص 99؛ انسان کامل، مرتضى مطهرى، ص 45.
31. منتهى الآمال، ج 1، ص 126؛ نهج البلاغة، خطبه 177.
32. نهج البلاغة، صبحى صالح، ص 379؛ زندگانى امیرالمؤمنین، ج 2، ص 321؛ انسان کامل، مرتضى مطهرى، ص 49.
برگرفته از : مجلات ‏مبلغان شماره 59

منبع:http://hawzah.net